بسم الله الرحمن الرحیم
روایات در رد و اعلام برائت از غلو کنندگان در ارتباط با اهل بیت علیهم السلام بسیار فراوانند و در اینجا به دلیل تاکید بر انتشار در توقیعی از صاحب الزمان صلوات الله علیه فعلا یکی از مهم ترین آن ها را قرار می دهم و در آینده ان شاءالله به طور مفصل تر موارد را خواهیم آورد.
و از جمله توقيعاتى كه از جانب حضرت صاحب الزّمان(علیه السلام) در ردّ غلات خارج شده نامه اى است كه در پاسخ محمّد بن علىّ بن هلال كرخى داده اند:
اى محمّد بن علىّ، خداوند بسى برتر از آن چيزهايى است كه او را وصف مى كنند، پاك و منزّه است و به حمد شايسته، ما هرگز شريكان او در علم نيستيم و نه در قدرت و نيرويش، بلكه هيچ كس جز او از غيب خبردار نيست، همچنان كه در كتاب محكم خود فرموده: «بگو جز خدا هيچ يك از أهل آسمان و زمين از غيب خبر ندارند- نمل: 65».
و من و تمام اجداد نخستينم: حضرات آدم و نوح و إبراهيم و موسى و غير انبياى ايشان، و از آخرين؛ محمّد رسول خدا و علىّ بن أبى طالب و جز آن دو از امامان گذشته- صلوات اللَّه عليهم اجمعين- تا آخر عمرم و پايان روزگار همه و همه بندگان خداوند عزّ و جلّ مى باشيم، خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: «و هر كه از ياد كرد و ذكر و پند من روى بگرداند پس معيشت و زيستنى تنگ دارد و روز رستاخيز او را نابينا برانگيزم. گويد:
پروردگارا! چرا مرا نابينا برانگيختى و حال آنكه بينا بودم؟! گويد: بدين گونه [امروز كور محشور شدى زيرا] آيات ما به تو رسيد و تو آنها را به فراموشى سپردى و همچنان امروز فراموش مىشوى- طه: 126- 124».
اى محمّد بن علىّ، افرادى احمق و جاهل از شيعيان و گروهى كه مذهبشان به اندازه بال مگسى ارزش ندارد خاطرم را آزرده اند! پس من خداوند لا شريك را به گواهى مى گيريم و تنها همان شهادت كافى است، و نيز رسول او محمّد (صلی الله علیه و آله) و تمام ملائكه و انبياء و اولياء را به شهادت مى گيريم.
و نيز تو را و تمام كسانى كه نامهام را استماع خواهند كرد كه من در پيشگاه خدا و رسول او از تمام كسانى كه معتقدند ما غيب را مى دانيم يا در ملك خدا مشاركت داريم و جايگاه ما را در مكانى جز آن محلّى كه مورد رضايت خدا بوده و براى همان خلق فرموده قرار دهد يا از مواردى كه برايت تفسير كردم و در ابتداى نامه آشكار نمودم تعدّى و تجاوز كند از
تمام آنها همه و همه ابراز بيزارى و برائت مى كنم!!.
و تمام شما را به گواهى مى گيرم هر كسى را كه من از او اظهار برائت مى كنم بى شكّ خداوند و ملائكه و رسولان و اولياء همگى از او بيزارند. و
من توقيع در اين نامه را بصورت امانت بر گردن تو و هر كه آن را استماع نمايد نهادم كه آن را از احدى از شيعيان و موالى ما كتمان و پنهان مسازد، تا اين مطالب بر تمامى آنان آشكار و ظاهر گردد، شايد خداوند عزّ و جلّ از ايشان جبران فرموده و آنان به دين حقّ مراجعت كنند، و از راهى كه آخرش را نمى دانند و به آن نخواهند رسيد باز ايستند، پس هر كه نامه مرا فهميد و دريافت و از آنچه امر و نهى ساختم بازنگشت، اين چنين كسى شايسته لعن خداوند و آن بندگان صالحى كه برايت گفتم گردد
[1].
[1] الإحتجاج على أهل اللجاج طبرسي، ج2، ص: 473